این روزهای من.....

آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۰۳
    ...
  • ۰۳/۰۱/۲۷
    ...
  • ۰۲/۱۲/۲۱
    ...
  • ۰۲/۱۲/۱۱
    ..

بعضی خوابا کابوس نیست 

ولی برای کسی که خواب میبینه کابوسه

نمیدونم چرا دو بار یه خوابو میبینم به دو جور مختلف...

و هر بار با ضربان قلب شدید میپرم از خواب؛ با اینکه دلم نمیخواد بیدار بشم!!

 

+الان یه آهنگ خیلی شاد پلی کردم که ببره دپرسی روزیو که گذشت؛ یه بار حالم بد بود به فاطی گفتم دارم فلان آهنگو گوش میدم گفت اصلا فکر نمیکردم این اهنگو گوش بدی😂😂😂

 

پینوشت: ساعت 5 صبحه

آیا واقعا بی‌ظرفیت‌تر از من توی دنیا وجود داره؟؟

دیشب توی ماشین گفتم یه اپیزود؛ فقط یه اپیزود از کتاب صوتی بابا لنگ دراز گوش بدم ولی تا الان گوش دادم😶😶😶 و فقط ۵ اپیزود مونده از ۲۰ تا🤦🏻‍♀️🙄 اپیزود آخر رو که گوش دادم چشمام کم‌کم داشت گرم میشد که بخوابم؛ و دیگه قبوا کردم که ادامشو فردا گوش بدم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۰۲ ، ۰۰:۱۲

تا حالا شده از یه کتاب خیلی خوشت بیاد ولی نتونی ادامه بدی اون لحظه؟

داشتم میک هارته اینجا بود رو میخوندم وسط خوندن نتونستم ادامه بدم و رفتم بهخوان توی گزارش مطالعه اینو نوشتم: 

یادم نمیاد تا حالا موقع کتاب خوندن گریه کرده باشم یا شاید خیلی کم پیش اومده؛ ولی الان با خوندن این کتاب دارم گریه میکنم؛ غمش دلمو به درد اورد واقعا...

 

بعد رفتم یکم دیگه بخونم؛ انقدر کوتاهه که میشد تموم بشه امشب ولی نتونستم ادامه بدم؛ شاید بهتر بود یه تایم بهتری رو انتخاب میکردم برای مطالعه؛ نه شب؛ اونم شبی که دلتنگی چنگ انداخته بود به وجودم...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۰۲ ، ۰۴:۱۶

وای انقدررر حرص خوردم و جیغ کشیدم برا بازی ایران قطر مخصوصا آخرش که فکر کنم فشار خونم رفته بالا😒

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۰۲ ، ۲۰:۵۳

.

من از اون دسته آدمام که همیشه توی مسافرتا و مهمونیا و اینا عکسا با گوشی اونه و برای بقیه هم نمیفرسته😂😂😂

 

عکسای عروسی فاطی هم روی گوشی منه چون عادتمو میدونن همون فردای عروسی گفتن بفرستم براشون

ولی مثلا آجی عکسای کربلا رو نداره اونسری توی گوشیم دیدشون گفت توی کی این همه عکس انداختی😂

تقریبا هیچ سوژه‌ای رو از دست نداده بودم یا فیلم گرفته بودم یا عکس.

هر از گاهی پیام میده فلان عکس رو بفرست امشبم پیام داد گفت یه عکس چهار نفره براش بفرستم

رفتم عکس ها رو دیدم چقدر دلم تنگ شد یهو🥺

 یعنی میشه باز برم؟

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۰۲ ، ۰۱:۱۸
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۶ دی ۰۲ ، ۰۳:۱۷

به شدت خسته‌م...

هم روحی هم جسمی و بیشتر روحی

و سردرد عجیبی که دست از سرم بر نمیداره از سر ظهر...

 

وقتی اسامی شهدای حمله‌ی تروریستیو میخونم؛ وقتی عکساشونو میبینم قلبم به درد میاد🥺🥺🥺

این یکی دو روزه کلی حرص خوردم از این همه مماشات؛ از این همه مصلحت؛ از همه وعده‌ی انتقام سختی که معلوم نیست کی محقق بشه یا اصلا محقق بشه یا نه!

یه حدیث از امام علی میخوندم که واقعا وصف حال این چند کشورمونه بنظرم با این متن:

 

به شما گفتم که با اینان بجنگید پیش از اینکه با شما بجنگند، به خدا قسم هیچ ملتی در خانه‌اش مورد حمله قرار نگرفت مگر اینکه ذلیل شد.

اما شما مسئولیت جهاد را به یکدیگر حواله کردید و به یاری یکدیگر بر نخاستید تا دشمن از هر سو به شما تاخت.

(خطبه ۲۷ نهج البلاغه)

 

بگذریم

این یه هفته بعد از عروسی خواهر جان کلی کار ریخته روی سرمون؛ قبلشم که مامان کلی  استرس داشت و خیلی نگرانش بودم؛ چون قرار بود عروسی ۲۸ آبان باشه و چون مامانبزرگ ۲۸ مهر از پیشمون رفت🥺 و عروسی افتاد عقب.

 

از طرفیم یه کار جدید افتاده روی کارای قبلیم که این یه هفته اصلا براش تمرکز نداشتم ولی هفته اینده باید تمرکزمو بذارم براش

 

+دلم یه آرامش خیلی عمیق میخواد؛ حتی اگه در حد یه خواب خوب و آروم باشه

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۰۲ ، ۰۰:۲۷

.

گفتنی‌ها را نهادم در حریری از سکوت...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۰۲ ، ۰۳:۰۵
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۱ دی ۰۲ ، ۱۰:۱۱
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۱ دی ۰۲ ، ۰۱:۱۵
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۶ آبان ۰۲ ، ۰۲:۲۳