این روزهای من.....

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۴/۰۳/۱۱
    .
  • ۰۴/۰۲/۱۷
    .
  • ۰۴/۰۲/۰۵
    .
  • ۰۴/۰۱/۱۳
    .
  • ۰۳/۱۲/۱۶
    ...
  • ۰۳/۱۲/۱۳
    ...
  • ۰۳/۱۲/۰۵
    ...

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۴ ثبت شده است

.

 

 
این چند روز اخیر واقعا حال خوبی نداشتم؛ هم جسمی و هم فکری🥲
آلودگی هوا سرفه‌هامو برگردوند و رفتم دکتر ولی بازم علی رغم استفاده از دارو سرفه‌ میکردم مخصوصا شبا و نمیتونستم بخوابم و یه شب تا ساعت ۷ صبح بیدار بودمو و به خدا التماس میکردم بتونم بخوابم😂🤐 ولی خداروشکر امشب دیگه خوب شدم البته شاید فعلا
ولی اون بخش خوب نبودن بعد روحی برام سخت‌تر بود...
مخصوصا اینکه یه موضوعیم اعصابمو بهم ریخت ولی بعدش که فکر کردم دیدم نه بدم نشد
در چنین شرایطی دو چیز حالمو بهتر کرد؛ حرف زدن با مرضیه دوستی که نه فضوله که سوال بیجا بپرسه، نه اهل قضاوته و... و خیلیم مهربونه و آدم با درک و شعوری هست🧡
و کتاب!
دو سه شب پیش کتاب دختری با هفت اسم رو شروع کردم، اسمشو زیاد شنیده بودم ولی بنظرم زرد میومد و هیچوقت راغب نبودم به خوندنش تا اینکه چند شب پیش ثریا معرفیش کرده بود توی اینستا و گفتم شده برای سرگرمی بخونمش ضرری نداره! چون با این حالم نمیتونستم کتاب دیگه‌ای رو شروع کنم و باید حتما کتابی با متن روونی رو انتخاب میکردم،
کتاب خوبی بود سرگذشت یه دختر که ناخواسته از کره شمالی فرار میکنه و دیگه راه برگشتی نداره و اگه برگرده محکوم به اعدام میشه و مجبور میشه به برنگشتن و این وسط ماجراهای زیادی براش پیش میاد که واقعا خوندنی بود و علی رغم اینکه ۴۰۰ و خورده ای صفحه بود ولی کمتر از یک هفته تموم شد
ولی خب معمولا وقتی چنین کتاب‌هایی خونده میشه واقعا نمیشه قضاوت صحیحی داشت که آیا این کتاب کل ماجرا رو به درستی بیان کرده یا نه؟ یا اینکه زیر سایه‌ی حمایت کشوری نوشته شده که دشمن کشور مبدا به شمار میاد
ولی اگه حتی نیمی از این وقایع درست باشه واقعا شرایط زندگی وحشتناکی هست
 
کتاب که تموم شد حال بهتری پیدا کردم هر چند امروز روزیه که مثلا باید ذهنمو متمرکز کنم برای چیزی که برای دیگران مهمه وولی برای من اهمیتی نداره😂
و ترجیه میدم از دلخوشیای کوچیکم لذت ببرم
کتاب بخونم؛ یه موزیک قدیمی که یکی دو سال هست گوش ندادم رو پلی کنم و ...
هیچی دیگه همین
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۴:۱۱
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۷ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۵:۲۰

.

من از اون آدمام که وقتی از دست یکی عصبانیم یا ناراحتم توی ذهنم کلی با طرف دعوا میکنم و میگم وقتی دیدمش حتما فلان حرفو با صراحت بهش میزنم🙄 ولی همین که دعوای ذهنی تموم شد انگار نه انگار🤣😂 و وقتی هم دیدمش از همیشه باهاش مهربون‌ترم🥲 البته خوبه که دعوا و کدورت پیش نیاد ولی اینجور خودخوری هم خوب نیست اصلا😒

مثلا کل دیروز از دست یه نفر عصبی بودم به مامان گفتم بذار اگه این سری باز فلان حرفو زد حتتتتما بهش میگم فلان حرفو میگم ولی انقدر توی ذهنم اون حرفو تکرار کردم که مطمئنم وقتی دیدمش نه تنها اینو بهش نمیگم بلکه میشینم کنارش و کلی باهاش حرفم میزنم😂😂

خلاصه اینجوریاست دیگه🤦🏻‍♀️

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۶:۱۳