این روزهای من.....

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۴/۰۶/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۵/۰۱
    .
  • ۰۴/۰۳/۱۱
    .
  • ۰۴/۰۲/۱۷
    .
  • ۰۴/۰۲/۰۵
    .
  • ۰۴/۰۱/۱۳
    .

۱ مطلب در شهریور ۱۴۰۴ ثبت شده است

.

منو خواهر زاده‌م با اختلاف سنی ۲۲ سال همیشه با هم کل کل و دعوا داریم ولی خیلی همو دوست داریم و عاشقشم😀

دیروز بخاطر کارای روضه اومده از ظهر اومده بودن خونمون و داداش اینا هم بودن، تازه محمدمهدیو دیده بودم رفتم سمتش بغلش کنم جیغ کشید که ولم کن و منم نخواستم اذیتش کنم فاصله گرفتم ازش؛ ولی اون همچنان داد میزد که ولم کن و گفتم ولم کن🥲😂 بعد اومد زدم😐

فاطمه زهرا به زنداداش گفت چرااا زدش؟

اونم گفت دوس نداره کسی بغلش کنه!

فاطمه‌زهرا هم گفت منم دوست ندارم کسی زهرا رو بزنه!!

 

منو میگی؟؟ چشمام قلبی شد😍😍

تا شب کلی قربون صدقه‌ش رفتم🤩

 

+ خیلی وقتا موقع نماز صبح یاد مامانبزرگ میفتم💔

چون همیشه وقتی میومد خونمون میگفت ممنون که برای نماز بیدارم میکنی و گفت هر جا میرم بهشون میگم زهرا خودش برای نماز بیدار میشه منو هم بیدار میکنه

براش عجیب بود خودم بیدار میشم😁 آخه انگار بقیه‌ نوه ‌هاشو به زور بیدار میکردن

 

امروزم یادش افتادم و دلم براش خیلییی تنگ شد😭

چقدر زود دو سال شد...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۰۴ ، ۰۵:۵۴