نخفتهم ز خیال
پنجشنبه, ۲۳ دی ۱۴۰۰، ۰۱:۱۵ ق.ظ
نخفتهام ز خیالی که میپزد دل من
خمار صد شبه دارم شرابخانه کجاست؟
دو سه روزه شروع کردم سریال خاتون رو ببینم؛ دیروز عصر همه قسمتاییو که اومده بود رو دیدم؛ خوب بود و دوشش داشتم و خوشحالم که جنبهی تاریخیش از جنبهی عاشقانه ش پررنگتره توی بعضی قسمتا؛ آخه حس میکنم دیگه به عشق اعتقادی ندارم البته به جز حسی که توی قلب خودم بود و ...
بگذریم
ولی یه جمله که قبل از هر تیتراژ بود که ذهنمو درگیر کرده؛ نوشته بود:
به یاد تمام کسانی که برای این سرزمین شجاعانه جنگیدند
و قبل از هر قسمت با خودم زمزمه میکردم این جمله رو؛ شاید به جز من هیچکس درگیر این یه جمله ساده نشده باشه ولی من بهش فکر کردم؛ به اینکه من برای این سرزمین چیکار کردم؟؟؟
راستی وطن کجاست اصلا؟
هنوزم وطن معنایی داره؟
بنظرم من وطن جاییه که توی قلب آدم باشه؛ حالا هر جای دنیا که میخواد باشه...
۰۰/۱۰/۲۳