....
وای چشمام در اومد😐🤣 فکر کنم از سر شب تا الان ۱۰۰۰ تا دایرکت و کامنت جواب دادم تو پیج آجی... با خودم گفتم دیگه تو هیچ پیجی قیمت نمیپرسم اگه قصد خرید نداشتم😅
گفتم گناه داره خودش بخواد تنهایی جواب بده رفتم کمکش ولی خیلی زیاد بودن😖 ولی خیلی خوب بود ۹ کا فالور اضافه شد با این تبلیغو بینهایت براش خوشحالم...
میگه یه ساله داریم تلاش میکنیم ۱۰۰۰ فالور اومده الان در عرض چند ساعت 9 هزار تا جذب فالور داشتیم😅 دلم میخواد خیلی زود کارگاهشونو راه بندازن و کلی موفق بشن😍
اولین سفارش امشبشم یه ایرانی مقیم دانمارک بود بهش میگم خوبه بینالمللی شدی رفت😅😅
+چند روز پیش فاطمهزهرا دوچرخه سوار دیده بهونه گرفته که میخواممم بابا برام بخر😐 حالا خودش سه چرخه داره و هنوز براش بزرگه؛ بعد مامان بهش گفت خاله زهرا دوچرخهای داره تو زیرزمینه بزرگ شدی بهت میده؛ دیشب که اومده بودن رفت با باباش زیرزمین اومده میگه ماماناااا دوچرخه رو دیدم خیلیی قشنگه
اخرم به بابا میگفت باباناااا بریم دوچرخه رو ببینمو رفتن پایین و بابا اوردش بالا
منم سر به سرش میذاشتم میگفتم این برا منه میگفت نههه دوچرخه منه😅 موسی نشست روش کلی خندیدیم بهشو ازش فیلم گرفتم خودشم کلی خندید آخه براش خیلی کوچیک بود😅 ولی خودم سوار شدم تعادلمو از دست دادم بخاطر زخم پامو خون اومد🤦♀️
خیلی خوابم میاد دیشبم که ناخن پام شکسته بود از دردش تا صبح نخوابیدم😐🙄 و البته کتاب خوندم که فکر نکنم
حالا هم منتظرم اذان بدن نماز بخونم بخوابم...