...
يكشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۴۹ ق.ظ
امشب مراسم نامزدی بود
البته نامزدی خواهر جان نه خودم😁
و خب هم خوشحالم و هم بغض داشتم؛ خوشحالیم که معلومه برای چیه ولی بغضم...
بغضم برای اینه که مدتهاست وسط شادیهام یه غم هجوم میاره به قلبم...
دلم یه تنهایی عمیق میخواد؛ یه خواب عمیق..
چند روز پیش فاطمه گفت تو چرا انقدر خواب بد میبینی؟ یه جایی خوندم کسایی که ذهنشون آشفتهس مدام خواب بد میبینن؛ گفتم آره ذهن من آشفتهس
گفت یکم بهش استراحت بده گناه داره! ولی مگه میشه؟
۰۱/۰۸/۲۲