....
امشب سرم خیلی درد میکنه
ولی نه سردردی که ناشی از سر و صدا و کمخوابی و... باشه
سرم درد میکنه از افکار پریشونی که از سر شب؛ از قبل شروع روضه افتاده توی سرم و توی مسجد انقدر بیقرار بودم که نمیتونستم تاب بیارم
بنظرم زخم یه حرفایی انقدر عمیقه که اثرش هر روز جای خوب شدن مزمن میشه؛ حتی شاید تا آخر عمر یه آدم همراهش بمونه
نمیدونم چرا امشب یاد حرفی افتادم که شمار روزایی که روی قلبم زخم انداخته از دستم رفته؛ و ناخواسته اشکمو در اورد؛ اشکامو پاک میکردم باز از نو..
و فکر میکنم تا اخرین روزی که زنده باشم از یادم نره...
+ من اعتقاد خاصی به حضرت قاسم دارم
امشب یه دعا کردم؛ شاید چند سال دیگه که برگردم و این متن رو بخونم یادم نیاد چه دعایی ولی خیلی به برآورده شدنش ایمان دارم....
یادمه چند سال پیش به حضرت متوسل شدم به چند دقیقه نرسید برآورده شد؛ یعنی اینبارم میشه؟