دلم خیلی گرفته امروز....
البته چند روزه ولی از دیشب دلگرفتیم بیشتر شد؛ نشستم جین ایر بخونم یه بیست صفحه خوندم ولی نتونستم ادامه بدم
بعد گفتم خال سیاه عربی بخونم ولی کتابش تا جایی که خوندم گیرایی نداره زیاد و اونم بیخیال شدم😕😕
فقط دلم میخواد بخوابم که اونم نمیتونم🤣🤣😅😅
رسما دیوونه شدم انگار🙄😑
دوباره برگردم جین ایر بخونم شاید این دفعه بتونه حالمو بهتر کنه🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️
بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی
خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی
در وهم مینگنجد کاندر تصور عقل
آید به هیچ معنی زین خوبتر مثالی
شد حظ عمر حاصل گر زان که با تو ما را
هرگز به عمر روزی روزی شود وصالی
آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی
وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی
چون من خیال رویت جانا به خواب بینم
کز خواب مینبیند چشمم بجز خیالی
رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت
شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی
حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی
زین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی
حافظ
این شعر خیلی به دلم نشست و خستگی یه روز پر از مشغله رو با خودش برد...
آیینه هم کدر میشود از همنشینیام
یعنی که در بساط دلم غیر از آه نیست....
چقدر دلم گرفته....
عید غدیره و طبق روال این چند سال اخیر خداروشکر به این عید بزرگ خیلی توجه میشه
و گوشه و کنار شهر جشنه و انگار شهر جون تازهای گرفته....
ولی میدونی بین این خوشحالیا یهو دلم گرفت...
کاشکی دلِ منم مثل این شهر یه جون تازه میگرفت...
و دیگه دلتنگ نبود...