این روزهای من.....

آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۱۶
    ...
  • ۰۳/۰۲/۰۳
    ...
  • ۰۳/۰۱/۲۷
    ...
  • ۰۲/۱۲/۲۱
    ...
  • ۰۲/۱۲/۱۱
    ..

۱۳ مطلب در مرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

داشتم فکر میکردم به اولین برخورد دو آدم مثلا توی خیابون

یه نفر که پوشش مذهبی داره و یه نفر که پوشش مذهبی نداره

این دو نفر هر چقدر هم که بگن ما به عقیده‌ی هم احترام میذاریم توی نگاه اول معمولا دید مثبتی به همدیگه ندارن‌‌... حالا یا به هم دیگه این دیدگاه رو میفهمونن یا نه...

ولی مثلا توی فضای مجازی این قضیه خیلی فرق داره؛ آدما اول ممکنه با هم هم‌کلام بشن و یا اینکه مثلا یه پست یه استوری یا کلا دیدگاه و نظر طرف مقابلو میبینن و همدیگه رو ازین طریق میشناسن و بعد که ظاهر همدیگه رو ببینن اون دیدگاه منفی رو که توی فرض اول داشتیمو ندارن به هم. چرا؟

چون همدیگه رو از ظاهر قضاوت نکردن و توجه به باطن و رفتار و اخلاق هم داشتن

 

حالا چرا این فکر به ذهنم رسید؟ توی اینستا و واتس‌اپ و ..‌‌ خیلی دوست مجازی دارم که اکثرا کلا بی‌حجابن ولی ارتباط خیلی خوبی با هم داریم و خیلی با احترام با هم برخورد میکنیم؛ بعد چند روز پیش رفته بودم پارک یه دختری از کنارم رد که حجاب نداشت من معمولا هیچ دید بدی ندارم چون معتقدم ظاهر چیزی نیست که من بخوام آدما رو از روی اون قضاوت کنم و توی واقعیتم خیلی از بهترین دوستام پوششون مثل من نبوده و خیلی با هم رابطه‌ی خوبی داشتیمو داریم؛ ولی اون دختر یه نگاه خیلی بد انداخت به چادرم و راهشو کج کرد؛ ناراحت نشدم از برخورد اون؛ ولی ناراحت شدم از جامعه‌ای که باعث ایجاد این چندگانگی و این طبقه بندی آدما شده؛ اون لحظه با خودم فکر کردم مثلا اگه الان این دختر یکی از دوستای مجازیم بود که چهره‌ی منو ندیده و نمیشناختم بازم همین برخوردو داشت؟ بعد به این نتیجه رسیدم که احتمال خیلی زیاد آره! یا به این فکر کردم اگه توی واقعیت مثلا با سودا و الناز و بقیه بخوام در ارتباط باشم بخاطر پوششم میتونه باهام در ارتباط باشه (بدون شناخت منظورمه؛ یعنی ندونه من زهرام😁)؟ میتونه در نگاه اول بدون شناخت رفتار خوبی داشته باشه؟ (البته این سوال در رابطه با خودمم مطرح میشه که میتونم بدون فکر کردن به ظاهرش باهاش ارتباط بگیرم اگه ندونم اون کیه؟)

یا اینکه دو شب پیش توی مسجد برای مراسم یه دختری وارد شد که حجاب کاملی نداشت و با شومیز شلوار اومده بود؛ سلام که کرد توجه کردم خیلیا بد نگاهش کردن و جواب سلامشو ندادن ولی نگاهش کردمو با لبخند بهش سلام کردم؛ از برخورد بقیه خیلی ناراحت شدم و با خودم گفتم یعنی واقعا امام حسین چنین برخوردیو میپسنده با کسی که وارد مجلس عزای اون شده؟ از جانب آدمایی که بخاطر ظاهرشون خودشون رو برتر از همه میدونن در صورتیکه قطعا هممون توی باطنمون ایراد داریم. دعا کردم این برخوردا باعث نشه اون دختره دیگه نیاد مراسم ولی دیشب موقع پذیرایی کردن وقتی دیدمش خیلی خوشحال شدم🥰

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۰۱ ، ۰۳:۳۱

مطلبی نوشتم که بیشتر دردِ دل بود؛ خواستم پست کنم ولی پشیمون شدم و قلبی شکسته شد عنوانش تا غمش فقط برای خودم بمونه و خودم....

 

+از سر شب خیلی دلم میخواست بنویسم؛ وقتی دلم میخواد بنویسم یه حس خاصی دارم یجوری مثل یه بیقراری؛ توی مسجد به آجی گفتم خیلی دوس دارم بنویسم گفت بنویس خب؛ ولی نتونستم😕😕
تا اینکه الان بالاخره تونستم یه چیزکی بنویسم که البته حق چیز‌هاییو که توی دلم بود رو ادا نکرد ولی بازم خداروشکر؛ واقعا سبک شدم؛ پستش کردم ولی چون پست ویدیو بود ۱ ساعت بعد آپلود شد😐😐😐😐

و از اون متن این چند جمله به دلم نشست

 

حسین جان

در آغوشم بگیر

بگذار گریه کنم...

کاش رد تمام اشک‌هایم به تو برسد

حیف این اشک‌ها نیست جای دیگری خرج شود؟؟

 

+ چند روزی درگیر تبخال و اگزما بودم که ناشی از آلرژیم به سس انبه بود و من نمیدونستم که الرژی دارم😕 اگزما سریع برطرف شد ولی برای خشک شدن تبخال هر کاری کردم😐🥲 چون میخواستم برم استخر و خیلی به تبخال حساسم دلم میخواست خشک بشه برای همین دیوونه‌بازی در اوردم و بعد از اینکه از ژل آلوئه‌ورا و پماد نتیجه‌ی چندانی حاصل نشد یه پنبه آغشته به جوش شیرین گذاشتم روش و نگم چقدر سوزش داشت😐😐😐 ولی نتیجه خیلی خوب بود و سریع خشک شد🥲🙄😄

 

+ دیروز تمرینای اول کلاس رو انجام دادم به عنوان اولین کار از نتیجه راضی بودم😃

+چقدر دلتنگم...

خداروشکر که بازم محرمو درک میکنم؛ امیدوارم علاوه بر این درک ظاهری درک باطنیم هم زیاد بشه.

امشب به رسم دوستی به یاد مریم و فروغ عزیزم بودم؛ که سال قبل بودنو امسال بعد از گذشت چند ماه هنوز رفتنشون برام غیرقابل باوره😪 مریم اگه بود این شب‌ها رو توی گلزار شهدا مراسم میگرفت و امسال... واقعا آدم خبر نداره چی قراره براش پیش بیاد...

 

امشب چقدر متناقضم؛ فائزه همیشه میگه تو استاد داشتن حال‌های متفاوت همزمانی😁 مثلا میخندی ولی ناراحتی؛ دلخوری ولی خوشحالی و...

یا میگه ربط بین حرفات و ایموجی که میفرستیو درک نمیکنم مثلا یه حرف ناراحت‌کننده میگی با ایموجی خنده😄

 دیوونم خب🤪😅

 

بخوابم دیگه شب بخیر

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۱ ، ۰۳:۳۵
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۸ مرداد ۰۱ ، ۰۳:۱۵