این روزهای من.....

آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۰۳
    ...
  • ۰۳/۰۱/۲۷
    ...
  • ۰۲/۱۲/۲۱
    ...
  • ۰۲/۱۲/۱۱
    ..

۲ مطلب در مهر ۱۴۰۲ ثبت شده است

پارسال چنین روزی تصمیم گرفتم به دیگران کمک کنم و توی این یک سال نتیجه هم خداروشکر قابل قبول بود🥰 

هر چند باید تلاشمو بیشتر کنم و ازین بابت خیلی خوشحالم.

توی این یک سال با آدمای زیادی مواجه شدم؛ از بین این ادما تعداد انگشت شماری برای مثل دوست شدن...

خیلیاشون قدردان بودن و تعداد خیلی کمی نمک نشناس به معنی واقعی...

ولی در مجموع همه چی رضایت بخشه برام و این‌که بتونم به دیگران کمک کنم هر چند کوچیک بهم حس خوبی میده 🧡

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۲ ، ۱۵:۲۴

با فاطمه حرف میزدم بعد یه ماجرا از فاطمه‌زهرا براش تعریف کردم گفت منم دلم میخواد یه خواهر زاده داشته باشم ولی ندارم🥺 بهش گفتم یه نفرو برای ندا سراغ دارم میخوای مخ خواهر دامادو بزنم😂😂 گفت کی هست؟ بعد از کلی راهنمایی فهمید منظورم داداش ساراس😂😂😂  انقدر مسخره بازی در اورریم و خندیدیم ولی بهش گفتم من میترسم ندا این پیاما رو بخونه چون در اون صورت باید منو تو وصیت ناممون رو بنویسیم و منتظر باشیم بیاد بکشه ما رو😂😂 گفت اتفاقا الان کنارمه ولی حواسم هست😅

چون کلا اصلا دوس نداره ازدواج کنه و به فاطمه میگه دیوونه بودی انقدر زود ازدواج کردی؟😂😂😂 یجورایی در این زمینه مثل خودمه😅😅

بعدم راجع به یه موضوعی مثلا خواستم با فاطمه مشورت کنم؛ نمیدونم چرا وقتی خودم تصمیمم رو گرفتم و روی تصمیمم هستم انقدر اذیتش میکنم😂😂😂 کلی حرصش دادم و بعد از پیامم تاکید میکرد که دیوونم😂😂😂😂😂 البته خودمم قبول دارم اینو🤦‍♀️

 

دیشب فیلم coda رو دیدم قشنگ بود و دوسش داشتم؛ هم کلی خندیدم هم بغض کردم. 

 

 

+یه مریضی هم وجود داره و اینه که وقتی کلی حرف داری و نه مینویسیشون و نه به کسی میگی...

شب بخیر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۰۲ ، ۰۳:۵۰