این روزهای من.....

آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۱۶
    ...
  • ۰۳/۰۲/۰۳
    ...
  • ۰۳/۰۱/۲۷
    ...
  • ۰۲/۱۲/۲۱
    ...
  • ۰۲/۱۲/۱۱
    ..

...

پنجشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۳:۰۳ ق.ظ

دیروز خیلی کار داشتم و خیلی خسته‌م ولی تا چشمامو میذارم روی هم یاد ماجرای قتل بابک خرمدین میفتم و نمیتونم بخوابم

اصلا هیچ‌جوره نمیتونم هضم کنم قضیه رو!! آخه یه پدر و مادر چقدر میتونن پست باشن و حتی از حیوون کمتر که بشینن و بچه‌ی خودشونو تیکه تیکه کنن و ...

اصلا نمیتونم تصور کنم توی چه حالی و با چه جنونی چنین کاریو انجام داده باشن😐😐😐 و حتی ذره‌ای ناراحت و پشیمون نباشن و حتی احتمالا خوشحالم هستن🤦‍♀️

و بدتر از همه‌ی اینا اینه که چنین آدمای جانی بازم بتونن به حیاتشون ادامه بدن ولو توی زندان

درسته قطعا در محضر خدا مجازات سنگینی در انتظارشونه ولی کاش امثال این افراد جوری که حقشونه مجازات میشدن...

تا مدت‌ها قتل رومینا رو نمیتونستم درک کنم و براش ناراحت بودم الانم این...

خدا عاقبت هممونو بخیر کنه و لحظه‌ای ما رو به حال خودمون رها نکنه

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۰/۰۲/۳۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی