این روزهای من.....

آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۱۶
    ...
  • ۰۳/۰۲/۰۳
    ...
  • ۰۳/۰۱/۲۷
    ...
  • ۰۲/۱۲/۲۱
    ...
  • ۰۲/۱۲/۱۱
    ..

گمشدگان تاریخ

شنبه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۱، ۰۲:۴۵ ق.ظ

امشب فکرم درگیر سرگذشت آدمایی بود که توی اردوگاهای کار اجباری زندانی بودن، آدمایی که هر کدوم به هر دلیلی که هیچ کدوم از دلایل هم به حق و منطقی نبوده منتقل میشدن جایی دور از اونجا که بهش تعلق دارن؛ جایی که شنیدن اسمش حتی؛ سردترین حس‌ها رو به وجود آدم منتقل میکرده؛ آدمایی که تعداد دقیقشون مشخص نیست؛ مشخص نیست چه تعداد روزی مجبور بودن کار کنن؛ چه تعداد روزی روشنی خورشیدو ندیدن؛ از کمترین حقوقشون بی‌بهره بودن و... کلی چیزای دیگه و بدتر از اون اینه انگار یه جایی از این کره خاکی گم شدن و بی‌خبری... چقدر سخته و تلخه بی‌خبری...

شاید به حرف آسون باشه ولی فکرشو کن از یکی از عزیزترین افراد زندگیت بی‌خبر باشی؛ ندونی کجاست؛ زنده‌ست یا مرده؟ و حتی بعدها ندونی چجوری مرده؟ تحت چه شرایطی زندگی کرده و.... 

 

چشمامو میبندم و تصور میکنم؛ هر چند که انقدر اطلاعاتم در این زمینه کمه که قطعا تصورمم نمیتونه درست باشه ولی تصور میکنم یک انسان رو که به گناه نکرده مثلا دفاع از خاکش توی یه جای خیلی سرد؛ سخت‌ترین کارها رو انجام میده؛ ماه‌ها رنگ خورشیدو نمیبینه؛ هیج ارتباطی با جهان خارج از اردوگاه نداره؛ باهاش کمتر از یک حیوان رفتار میشه و ..... اون آدم اون لحظات چه حسی داشته؟ اصلا حسی داشته؟ ناامیدی و خستگی فرصتی برای فکر بهش داده؟ نمیدونم واقعا؛ ولی حتما در انتهای وجودش یه روزنه از نور و امید بوده که تلاش میکرده برای زنده موندن...

برای آزادی...

آزادی؛ چه واژه ی غریبی بوده و البته هست....

اگه اون به ظاهر آزادیو هم به دست اورده فکر میکنی تونسته اون آدم سابق بشه؟

 

چه ظلم بزرگی شده در حق میلیون‌ها آدمی که توی یه جایی از تاریخ گم شدن و مدفون...

و باز هم این ظلم‌ها و چه بسا ظلم‌های بیشتری روا میشه به آدما...

راستی ما چه سهمی داریم در برداشتن رنجی از شونه‌های یک انسان...؟

امیدوارم حداقل باعث رنجش نباشیم

 

چند روز پیش قسمت آخر خاتون اومد؛ دیدمش و اونموقع گفتم چه پایان بدی داشت؛ آخه پایانش خیلی باز بود؛ ولی الان بنظرم پایانش خوب بود هر چند میتونست بهتر باشه؛ و قطاری که گم شد توی کادر باعث شد برم بخونم راجب اردوگاهای کار اجباری سیبری و سرگذشت یک میلیون همنوع و حدودا ۶۵۰۰ نفر هموطن.

دو کتاب هم با این موضوع رفت توی لیست مطالعه و خیلی خیلی دلم میخواد تاریخ بخونم و اطلاعات تاریخیم بیشتر بشه مخصوصا در زمینه جنگ‌های جهانی.

 

دلم میخواست خیلی بهتر مینوشتم ولی نمیدونم چرا نتونستم چیزاییو که توی ذهنمه رو منتقل کنم😕 در حین نوشتنم یه حشره‌یِ ... نیشم زد کلی🤦‍♀️ ☹

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱/۰۱/۲۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی