این روزهای من.....

آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۱۶
    ...
  • ۰۳/۰۲/۰۳
    ...
  • ۰۳/۰۱/۲۷
    ...
  • ۰۲/۱۲/۲۱
    ...
  • ۰۲/۱۲/۱۱
    ..

این روزها

يكشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۰:۱۱ ب.ظ

خسته‌م از التهاب و ناامیدی این روزا که موج میزنه توی این روزا؛ التهاب و ناامیدی که معلوم نیست قراره توی کدوم ساحل لنگر بندازه...
دیروز با فائزه رفتم بیرون، این روزا حواسم هست که حال و هواشو عوض کنم و بخندونمش ولی حرفامون رفت سر همین قضایا و یهو دیدم گفت زهرااا میشه از چیزای امیدوارکننده حرف بزنیم؟ از فاطمه‌زهرا بگو؛ از کتاب بگو و...
دو روز پیش ژرمینالو شروع کردم به خوندن، راستش نمیدونم چرا شروعش برام یکم سخت بود ولی چنان مجذوب قلم زولا شدم و توصیفات زنده‌ی کتاب که تا صفحه‌ی ۸۰ نتونستم کتابو بذارم زمین و امروزم باز خوندم؛ خیلی ذهنمو درگیر کرده و موضوعشو خیلی دوست دارم، خیلی قشنگ فقر و فلاکت معدنچیا رو نشون داده؛ بعدا راجبش مینویسم.
صبح تا عصر چند ساعت نت وصل شد ولی باز قطع شد؛ خیلی اعصابم بهم ریختو یه مودم سفارش دادم که لااقل اینجور مواقع نت داشته باشیم😕
بعدش بازم کتاب خوندم؛ یکم آناکارنینا! هنوز تموم نشده بس که توی گروه آهسته میخونن😑 این چند وصل آخرش برام کسالت‌آوره و به قول بچه‌ها لوین‌ش زیاده و آنا کم😅 منم کلا از اول کتاب خیلی از شخصیت لوین زیاد خوشم نمیومد!
الانم عمه قراره بیان بعد از مدت‌هااا؛ دلم براشون خیلی تنگ شده ❤ 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۲/۲۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی